کوثر و دف کوچولوش
سلام از باب این که مامان حوصله نداره بنویسه گفتم حداقل بیام چند تا عکس بگذارم تو وبلاگت که دلم مامان بزرگ و خاله مصی رو شاد کنم ببخشید این روزها روزهای خوبی نیست.............
تو این عکس ها کوثر داره دف میزنه این دف رو مامان جون براش گرفته خیلی دوستش داره هر وقت میزنه خوندش هم باهاش میخونه و صدای هر دوشون تو خونه میپیچه حسابی......راستی راه رفتنت خیلی بهتر شده ولی هنوز میخوری زمین .....یه اتفاق بد که چند روز پیش برات افتاد این بود که چونت خورد به لبه سنگ کنار پنجره و زخم شد خودت خیلی گریه نکردی ولی زبونت هم خون اومد و چونت هم همینطور خدا رو شکر اتفاق بدتری نیوفتاد باید بیشتر مواظب باشم .............
اول این عکس رو گذاشتم آخه خیلی به همه خانواده ما شبیه مخصوصا الان خود خاله جونش هست
اینجا داره کم کم شروع میکنه اول میخنده و یه صحبت کوتاه با حضار محترم که فقط شامل مامانی میشه
و شروع میشه با تمام ظرافت و زیبایی خیلی هم خوش صدا و با آهنگ زیبایی که نت رو خودش ساخته و این قطعه زیبا موسیقی رو تقدیم به مامانش می کنه
اینجا هم موسیقی رو با شعر زیبایی که خودش ساخته بود همراه میکنه و همزمان میخونه
و تمام میشه و مورد تشویق مامانی قرار میگیره(قربون موسیقی دان کوچولو)
البته من و بابایی دوست داریم شما ویلونیست بشی