کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 2 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

بازگشت به نی نی وبلاگ

سلام بعد از چند سال این مامان تنبل باز به خاطرات یکی یکدونه اش سر زده و میخواد با همکاری خودش کم کم باز خاطره نویسی کنه دختر گلم شما الان 7 سالت شده بسلامتی سال اول مدرسه رو پشت سر گذاشتی . شاگرد خوبی بودی و برای مامان بابا همیشه دختر خوبی بودی و هستی. یکم از خصوصیاتت تو این دوران بگم دختر نسبتا شلوغی هستی نه اینکه اذیت کنی نه خیلی خوش صحبت و البته با صدای بلند حرف میزنی برای همین وقتی خونه نیستی من دل تنگ صدات میشم عزیزم.خیلی دوستداری از همه چیز سر دربیاری و همه کار رو یاد بگیری. هر چند منم سعی میکنم همیشه کمک کنم بهت ولی خوب یه چیزایی مانع میشه که کم تر بهت میرسم . تعمیرات رو دوست داری فک میکنم بخاطر اینکه بابا رو گاهی میبینی چیزی...
22 خرداد 1397

ورود کوثر به 11 ماهگی

سلام عزیزم ببخشید که پایان 10 ماهگیت رو بهت تبریک نگفتم بله عزیزم 10 ماه تمام شد و شما 2 ماه دیگه یک ساله میشی خیلی زود گذشت اوایل کمی سخت بود اما خیلی زود هر دومون عاددت کردیم به سختی هاش اخه شیرینی هاش خیلی زیاد بوده تا الان امید وارم هیچ وقت کم نشه ......هفته خیلی شلوغی داشتیم اول کمی از اوضاع و احوالت بگم اونقده شر دی که نگو واقعا خیلی وقت ها کم میارم تا الان که 10 ماهه شدی خیلی راحت بود بزرگ کردنت از اینجا به بعد باید کم حمت رو ببندم و خودب سپر دفاعی برای حمله های شما رو محکم کنم که بتونم از پس وروجک بازی ها و شیطنت هات بر بیام وای اونقده انرژی داری که نگو خیلی بالاپایین میپری خیلی اینور و اونور میری خیلی از روی من و بابایی رد میشی هی...
15 بهمن 1390

تولد رضا جون

امروز تولد رضا جونیه و مامان باباش براش تولد گرفتن ولی حیف که ما پیششون نیستیم به هر حال تفلدت مبارک رضا گلی انشاالله تولد 100 سالگیت همیشه شاد و سالم باشی .................   ...
23 آبان 1390

بهترین هدیه دنیا

  سلام به نوشین و نازنین گلم و همچنین نوین و سیما جون و مامان های گلشون و دایی جونشون  این دو تا نقاشی خیلی زیبا بهترین هدیه از طرف نوشین جون و نازنین جون به کوثر خانومه دست گلتون درد نکنه یه دنیا شادی یه کهکشان سلامتی و یه آسمون بوسه تقدیم به شما از طرف کوثر و مامانش خیلی دوستون داریم   تقدیم به شما که همتون گل هستین ...
11 آبان 1390

عکس هایی از نوشین جون

سلام نوشین جون(پسقلی) با اجاره شما عکس هایی از شما دختر گل و زیبا رو تو دقتر خاطرات کوثر میگذارم تا هیچ وقت شما رو فراموش نکنه    اینجا نوشین جون روز اولش هست که رفته به امادگی   اینم نوشین جون و خواهرش نازنین جون اینم یه ژست زیبا از نوشین جون نوشین جون و موهای زیباش که چقدر هم خوشگل شده   اینم چهره جذاب هفته کوچیکی های نوشین جون که خیلی ناز شده تو این عکس ...
11 آبان 1390

بازم شرح حال

ول از کار جیددت بنویسم که یاد گرفتی : وقتی بهت میگم کوثر دست بده قشنگ یه دستت رو جلو می آوری و دست میدی خیلی باحاله اینقده ناز دست میدی از دیگه کارایی که یاد گرفته بودی انجام بدی البته وای وای بد هم بود زبون در آوردن بود مامان جون یادت داد و زبون مثل خیار شورت رو خیلی ناز بیرون می آوردی هر کی زبونش رو برات در می آورد تو هم اداش رو در می آوردی ولی خوشبختانه چند روز ی هست که یادت رفته دیگه اینکه مامان جون وقتی سرفه میکرد تو هم این کار رو انجام میدادی و اداش رو در می آوردی و خیلی بامزه سرفه میکردی و جالب اینجا بود که اگه صدایی از خوش در می آورد که تو نمی تونستی این کار رو انجام بدی سزفه میکرد و ما هم کلی بهت میخندیدیم ...
20 مهر 1390

شرح حال

سلام دخترم عشق مامان و بابایی شما این روزا شکر خدا خوفی ......امروز 6 ماه و 11 روزت هست خیلی زود گذشت عسلم امید وارم بقیه عمرمون کنار تو به خوبی سپری بشه ..... ببخشید که درست توی روزی که 6 ماهتون تمام شد مامانی اینترنت نداشت که برات تبریک بنویسه عیبی نداره امروز مینویسم عسلم آرزوی من امید من عشق من عمر من 6 ماهگیت مبارک به این زودی نیم سالت شد خیلی باهوش تر شدی خیلی تند و تیز شدی خیلی کارهای دیگه انجام میدی که هر نی نی اینجوری نیست خیلی دختر باهوشی دارم ..............جالا گزارشی از کارهای دخترم...... .... .. خیلی دوست دارم بینهایتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت . دخترم بعضی وقت ها عصبانی میشه من خیلی دقت میکنم تا چیزی ...
16 مهر 1390

رفتار های کوثر

کوثر جون اومدم این دفعه کمی از تغییر رفتار های این یک ماه گذشته شما بنویسم.   اول اینکه تو خواب خیلی غلت میزنی و همش به شکم می خوابی و یکدفعه برمیگردی به شکم که اگه بهتون نرسم باعث میشه از خواب بیدار شین و خوابتون به هم بخوره واسه این دوتا بالشت میگذارم دو طرفت که برنگردی ولی به پهلو میخوابی . بعد  جیغ های دیوانه کننده شما گوش فلک رو هم کر کرده جیغ هاتون کم که نشده هیچ زیاد هم شده خدا نکنه بابایی باهات بازی کنه بد تر جیغ میزنی هی جیغ میزنی و هی خودت به جیغت میخندی خیلی وقت ها هم جیغ می کشی بعد به من و بابا جون نیگاه می کنی ببینی چه عکس العملی نشون میدیم بعضی وقت ها هم وقتی من و بابایی داریم با هم ح...
18 شهريور 1390