کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

عید

عید همه مبارک عیدتون مبارک باشه عزیزان .....مامان بابا جونم خواهر خوبم داداشهای گلم و زن داداش عزیزم عیدتون مبارک باشه خیلی دلم براتون تنگیده خیلی خیلی عزیزانم نماز روزه هاتون قبول باشه ما رو همیشه دعا کنید خیلی به دعاهاتون نیاز دارم ......... همه دوستهای گلم عید شما هم مبارک باشه عبادت هاتون هم مورد قبول خدای بزرگ باشه شما هم ما رو از دعاهاتون فراموش نکنید . و دختر گلم امسال سال دومی بود که عید فطر با منی الهی همیشه سالم و زنده باشی رمضان ماه خوبی هست همیشه خوب بوده ولی امسال یکی از سال هایی بود که خیلی این ماه به من سخت گذشت و ناراحتی داشتم چه از شروعش چه پایانش خدا کمکم کنه شب قدر امسال خدا چه تقدیری برام نوشته خیلی میترسم خی...
29 مرداد 1391

شروعی دوباره

سلام شیرینی زندگی من عزیزم نفسم و عمرم میدونم خیلی وقته به خاطراتت سر نزدم درست موقعی که تو اوج شیرینی ها و شیطنت ها و البته خلاقیت هات هستی هر روز یه روز تازه برات هست تا کارهای خارق العاده خودت و استعداد خدادادیت رو برامون به نمایش بگذاری اونقدر که خیلی وقتها من و بابایی از دیدن کارهات دهنمون وا میمونه قربونت برم الهی هر روز واسمون یه شیرین کاری تازه داری و روحمون رو تازه میکنی تو این مراحل سخت زندگی مون تنها تو نور امیدی که بهمون قوت قلب میدی . میخواستیم مسیر زندگیمون رو عوض کنیم نشد خیلی اتفاق های بدی افتاد و خیلی دوره سختی رو پشت سر گذاشتیم و هنوزم اثراتش هست اما داریم میگذرونیم نمیدونم چرا خدا نخواست می گم خدا نخواست چون واقعا ...
21 مرداد 1391

کوثر نیمه شعبان

هر سال بابا بزرگ پدرت نیمه شعبان رو جشن میگیره و عذا درست میکنه و نذری میده خدا قبول کنه امسال واسه اولین سال شما هم بودی و خیلی بهت خوش گذشت و کلی شیطنت کردی و من بیچاره رو در به در کردی خلاصه که خوب بود انشاالله که ظهور آقا هر چه زودتر برسه چند تا عکس هم تو این مراسم ازت گرفتم که میگذارم تو جشن خیلی شیطنت کردی هی مریفتی طرف مردونه و من دیگه نمیتونستم بگیرمت جالب اینجا بود که هر دفعه که میرفتی یه آتیشی میسوزوندی و می اومدی بیرون اول که کنار بچه ها نشسته بودی و از شکلات هاشون میخوردی بعد با دوتا دمپایی که به دستت بود دویدی تو اتاق وسط جمع دایی صالح فقط به من آمار کارها تو میداد بعد رفته بودی دمپایی ها رو گذاشته بودی کنار آینه بزرگ و بابا بز...
21 تير 1391

روزگار کوثری

سلام دخترم این روز ها خیلی شیرین زبون و زیرک شدی دیگه چیزی از چشم و زبونت در امان نیست خیلی چل چلی میکنی زیاد حال و حوصله تعریف ندارم ببخشید ولی چند تا از کلمه هایی که میگی رو مینویسم و عکس های جدیدت رو میگذارم. اسم هایی که یاد گرفتی : معصومه : مهنوم - ارشیا:اشییییا - مهدی : مهنی - اسرا : اتا - زینب : زی اب کوثر: توتر - صالح : اله - ثنا : تنا - کلمه ها : بیا رو خیلی خوب میگی انگشتت رو روی بینیت میگیری و میگی هیسسسسسسسسس افتاد رو حالا میگی افاد - پیشی رو خوب میگی جوجو رو هم همینطور خاله رو میگی آله - گل رو میگی دول - عمه رو میگی عمه - نون رو میگی نو - پنکه  رو میگی انکه - اناب رو میگی انا - گوجه رو میگی دوجه یا قوچه -...
21 تير 1391

تولد مامانی

سلام دختر گلم امروز تولدم بود خیلی روز معمولی بود ولی همین که تو رو دارم و خیلی آدم های مهربونی هستن که به یادم اند خدا رو شکر میکنم از خدا ممنونم به خاطر سلامتیم و داشتم نعمت های زیبایی که یکیش تو باشی از مامانم و خواهر گلم و ابی عزیز و بقیه که این روز رو بهم تبریک گفتن هم تشکر میکنم و میگم که اگر شما ها به یادم نبودین تو این روزها خیلی داغون میشدم خدا رو شکر که این همه فرشته زمینی دارم مامان جونم ازت به خاطر همه زحماتی که تا این مرحله از زندگی کشیدی ممنونم از خدا همیشه برات آرزوی سلامتی میکنم تا باشی و منم به امید بودنت زنده ام از پدرم هم به خاطر همه حمایت هاش تشکر میکنم اگر نبود هیچ وقت تو زندگی دلگرم نبودم و از خواهرم و ابراهیم عزیزم ه...
12 تير 1391

1سال و 3 ماهگی عزیز دلم

سلام گلم عزیزم عشقم وجودم روشنای خونمون گرمای خونمون همه بود و نبودمون عزیزم امروز 15 ماهه شدی عزیزم مثل برق و باد داره میگذره و تو داری خیلی زود بزرگ میشی میترسم از روزی که اونقدر بزرگ شدی که دیگه میری دنبال زندگی خودت و مثل من مامان باباتو تنها میگذاری ای خدا این دنیا چه رسم ها و تقدیر و قسمت ها که نداره هی وای من حالا بیخیال عزیزم کمی از خودت بگم از شور و نشاطی که هر روز بیشتر از روزهای دیگه به خونه میدی و از شیطنت هات که دیگه اثری از خونه نمیگذاری خیلی چل چلی شدی خیلی بیشتر حرف میزنی که من کمی از اونها رو میفهمم وخیلی چیز ها رو نمیفهمم مثلا امروز خیلی خرابکاری کردی و منم با اخم بهت میگفتم خیلی دختر بدی شدی خیلی اذیت میکنی دیوونه ام ...
8 تير 1391

تولد پرنیا فرشته زمینی

  سلام٢ تیر ماه تولد یکی از زیباترین فرشته های زمینی به نام پرنیا خانوم   هست عزیزم از طرف کوثر تولدت مبارک   بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی ب...
2 تير 1391

عکس و کمی ماجرا

سلام عزیز دلم این روزا طبق معمول اوضاع روحی خوب نیست ولی عیبی نداره وقتی با تو هستم به تمام دنیا می ارزه تو همیشه شادم میکنی مخصوصا این روزا که خیلی بلا شدی   ببین این تویی اینقده چاپلوس شدی که نگو کلی آقاجون رو میبوسیدی وقتی میبرت بیرون اینجا هم که جا خوش کردی رو چمدون که میخواست ببره بیرون اینجا هم روسری مامان جون رو بستیم به سرت نقلی شدی اینجا هم تو پارک دایی جون شما رو برد سوار تاب کنه وقتی برگشت این تل رو برات خریده بود که چراغش روشن میشد و شما کلی باهاش پز دادی دستش درد نکنه شما بهترین خاله و دایی های دنیا رو داری   ابنجا به نظرتون داره گریه میکنه یا میخنده ؟ ...
31 خرداد 1391