مامان تو رو خدا
بازم شاهد حرف های عجیب غریب کوثری
دیشب داشتم تو آشپز خونه کار میکردم شما هم با بابا بازی میکردی در کنارش هم غر میزدی یه دفعه نمیدونم از کجا اومد و گفتی مامان تورو خدا میگیم چی میگی تو رو خدا میگم تو رو خدا چی؟ باز گفتی تو روخدا خب یعنی چی همچین با حالت التماس میگفتی و دستت رو باز کردی که بغلت کنم منم که خیلی از خوشمزهگیت خوشم اومده بود بغلت کردم و نازت کردم و بوسیدمت ولی شما که دیدی این جمله ات خیلی واسه من و بابایی جالب بوده هی مدام تکرار کردی دیوانه کردی منو.......
باز دیروز صبح الکی رو زمین میغلتیدی و میگفتی مامان کمکم کن کمک ....من که مرده بودم از خنده میگفتم باشه الان میام نجاتت میدم ..........وقتی بابا میاد خونه بهش میگی بابا بیا منو بگیر من فرار کنم تو منو بگیر دیشب بهش میگی بابا من پرواز میکنم تو منو بگیر بابا میگه پرواز کن ببینم چه طور پرواز میکنی ........
امروز ظهر غر غر میکردی حوصله ات سر رفته بود بابا که اومد بیشتر غرغر کردی که توجه بابا رو جلب کنی بابا میگه چشه کوثر میگم میخواد توجه تو رو جلب کنه میگه با گریه میگم آره حالا گریه های شما هم به دروغ و کلک بود نه اشکی نه چیزی بابا بغلت کرد دستت رو دورگردنش حلقه کردی و سرت رو شونه اش گذاشتی اونم که خوشش اومده بود نازت کرد و بهت میگفت که خیلی لوسی.........
امروز به خاله جون زنگیدیم شما باهاش کلی حرفیدی و شیرین زبونی کردی ظهر که میخواستیم بخوابیم میگفتی مامانی من خاله معصوم میخوام میگفتم اون رو از کجابرات بیارم بگیر بخواب بهم میگی خاله معصوم چیکار میکنه بریم پیشش...........
عصر وقتی بیدار شدی دیدی بابا خونه نیست با بهانه بابا رو گرفتی این روزا اگر به من باشه پام رو از خونه نمیخوام بیرون بگذارم ولی تو همش دوست داری بری بیرون ............
باز مامی خسته و دلگرفته و بی حوصله شده
راستی چند وقته میخوام کلمه های انگلیسی که بلدی بنویسم یادم میره
بال
ساکس
شوز
کام هیر
پیس
برد
واتر
پنس
اسپون
فورک
ددی
مامی
فیش
کتی
آیس کریم
براش
واتر ملون
پن
هاگ می
فلوور
بوک
میلک
اسلو
اسلیپ
جاست وان
فینیش
چیزایی دیگه هم هست که یادم نیست
وقتی بزرگ شدی میخندی به این که اینا رو به فارسی فینگلیش نوشتم خوب حوصله نداشتم