کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

خدا و انسان (پیشنهاد میکنم حتما بخونید هر دو شعر زیباست)

1392/3/26 11:55
نویسنده : زینب فتوحی
2,864 بازدید
اشتراک گذاری

 گلایه ای از خدا، منتسب به دكتر علی شریعتی


خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است ��br>

و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا


منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت
خالقت
اینک صدایم کن مرا.

با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد
به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان،
رهایت من نخواهم کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مهرنوش مامان مهزیار
26 خرداد 92 12:14
طرز تهیه پنکیک
فقط کافیه یه بار درستش کنی تا دیگه هروقت گرسنتون شد، بری سراغش و… تو سه سوت آماده میشه!
مواد مورد نیاز
• آرد: دو پیمانه
• تخم مرغ: ۱ عدد
• شیر: یک پیمانه (زیاد بریزید پنکیک پُف نمی‌کنه)
• بکینگ پودر: ۳ قاشق چای‌‌خوری
• شکر: یک قاشق غذاخوری
• نمک: نصف قاشق چای‌خوری
• شیره‌ی ذرت: گیر نیاوردید، شیره‌ی خرما یا عسل )من عسل استفاده میکنم)
• روغن: دو قاشق غذاخوری
مخلوط کردن مواد
طرز تهیه‌اش خیلی راحته. آرد، بکینگ پودر، نمک و شکر رو با هم مخلوط کنید.
توصیه: آرد رو به صورت الک شده اضافه کنید. یعنی ابتدا یکی دوبار از توی صافی رد کنید.
توی یه ظرف یا استکان، جداگانه تخم مرغ و شیر رو کمی با هم بزنید و سپس به مخلوط آرد اضافه کنید.
مواد رو هم بزنید و هم بزنید تا حسابی نرم و یک دست بشه.
← اگه می‌خواید پنکیک‌تون زیاد پُف کنه: مقدار شیر، عامل تعیین کنندست. باید ذره ذره شیر رو به مواد اضافه کنید تا به یک خمیر نسبتا غلیظ برسید. یه مقدار شیر اضافی باعث میشه خمیر شُل بشه و پنکیک دیگه پف نکنه.
پختن
اگه ماهی‌‌‌تابتون بدون روغن نمی‌سوزه یا براتون مهم نیست که بسوزه، فَبِها؛ بهش روغن نزنید و رنگ پنکیک‌ها هم یکدست‌تر میشه. درغیر این صورت کفش رو یکم چرب کنید، زیاد نه ها.
بهتره ابتدا صبر کنید تا کف ماهی‌تابه به اندازه‌ی کافی گرم بشه… گرم که شد، مقداری از مایع رو بریزید و صبر کنید.
یکی دو دقیقه صبر کنید و بعد با یه کفگیر برش گردونید. باید قهوه‌ای کمرنگ شده باشه. یکی دو دقیقه‌ی دیگه هم صبر کنید تا طرف دیگش طلایی بشه. بعد از ماهی‌تابه درش بیارید.
*تو هر نوبت می‌تونید، یکی دوتا یا بیشتر (بسته به اندازه‌ی ماهی‌تابه‌تون) از مایع پنکیک بریزید. اندازه‌ش هم که دل‌بخواهیه.

↑ پنکیک‌هایی که شیر کمتر دارن (در بالا توضیح دادم) و بیشتر پف کردن.
↓ پنکیک‌هایی که شیر بیشتر دارن و کمتر پف lمی کنند. دیگه انتخاب با خوذت عزیزم




از مامان مهزیار جون ممنونم به خاطر دستور پنکیک درست کردم عالی شد خیلی ممنونم این نظر رو تایید میکنم که اگر کسی خواست استفاده کنه
دایی پسقلی
26 خرداد 92 15:52
جالب بودا ...
بابایی زهرا گل
26 خرداد 92 21:20
سلام همسایه مهربون خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟ راستش اومدم عذر خواهی کنم بابت این چند روز که شما میومدی سر میزدی ولی من نمیتونستم و تشکر حسابی بابت اینکه تنهامون نذاشتی کوثر گلمون خوبه؟ فداش بشم من از طرف من 5 بار لپای نازشو سفت و محکم ببوسید
مهدی کوچولو
26 خرداد 92 23:45
با حرفای هر دو شون موافقم دلم بعضی وقتا که میگیره حرفای بالا رو میزنم بعد حرفای پایین رو به خودم جواب میدم
فرنوش
19 مرداد 92 16:29
سلام. خیلی زیبا بود. سال 89 توی دانشکده ما نمایشگاهی در باره خدا و حرفهای خدا با انسان گذاشته بودن. شعر سهراب سپهری منو یاد همون نمایشگاه انداخت. همین شعر بود.اگه از این اشعار دوباره داری خواهش می کنم دوباره تو وبلاگت بذار عزیزم.