کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

یه خاطره هم از هواپیما سوار شدنت

1390/5/7 16:23
نویسنده : زینب فتوحی
344 بازدید
اشتراک گذاری

موقعی که تو فرودگاه بندر منتظر هواپیما بودیم متاسفانه پرواز تاخیر داشت و ما هم منتظر شدیم نمی دونم شما تو این 2 ساعت چه کارتون بود که مدام پوشکتون رو خیس میکردی یاکثیف خلاصه پوشک آخر رو هم عوض کردم و موقع پرواز شد من متوجه نشدم که دیگه پوشک نداری از بس ناراحت بودم که دارم از آقا جون و مامان جون دور میشیم - خلاصه سوار هواپیما که شدیم یه 10 دقیقه نگذشته بود که ای وای کوثر پوشکش رو کثیف کرد آنچان کثیف کردی که بوش در اومد

 

رفتم به مهماندار گفتم می خوام دخملم رو بشورم و پوشکش رو عوض کنم اونم گفت باشه دستشویی رو آمداده کرد منم رفتم پوشکت رو بیارم که دیدم ای داد بیداد از پوشک خبری نیست - خلاصه باز رفتیم دور گشتیم از یه نی نی پوشک گرفتیم

هر چند براتون بزرگ بود اما چه کنیم استفاده کردیم -خلاصه باز اومدم بشینم حالا شما رو خواب گرفته بود تو بغلم نمی نشستی ضرف غذا که جلوم بود اومدی با پات پرت کردی رو زمین خوب شد بسته بود -

 

باز پاشدم تو بغلم گرفتمت جایی که مهماندار ها می نشستن راه رفتم تا جناب عالی خوابتون برد

و با خیال راحت نشستم سر جام بعدشم تا وقتی که پیاده شدیم و رفتیم پیش بابایی شما بیدار نشدی- چشمکماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سید ابوالفضل
6 مرداد 90 16:23
سلام عزیزم چه کارایی میکنی کوثر جون حسابی مامانیو ریختی بهم
انشالله همیشه به گردش و شادی
بوسسسسس


sسلام ممنون از این که بازم به ما سر زدی بووووووووس
معصومه مامان سهند
7 مرداد 90 16:39
خاله جون پست جدید گذاشتم خوشحال میشم به ما سری بزنید