کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

کوثر و باز هم اسباب کشی و دردسر

اینم یه عکس هنری از نفس مامان سلام دخملم نمیدونم گرفتاری ها کی تمام میشه آرامش نیست تو زندگی بعد از چپ کردن ماشین بابایی که الان کم کم داره یک ماه میششه که بی وسلیه اایم تو این اوضاع خونه هم  عوض شد و باز اومدم تو آپارتمان خیلی خونمون کوچیکه دیگه مجبوریم اجاره نشینی بهتر  از این نمیشه فقط خوبی داره اینه که آدم غرغرویی دور و برمون نیست و تمام واحد ها جوون هستن هر چند فکر کنم بیشتر مردن ولی فکر کنم یکی دو تا خانواده هم هستن خب ولش کنم این چند روز اسباب کشی کردیم و الان هم مستقر شدیم فقط بیشتر از همه نق زدن ها و شیطنت های تو خسته ام کرد از این ور جمع و جور میکردم باز تو میریختی و پخش میکردی و مدام نق میزدی بغل بغل دیوانه شد...
16 شهريور 1391

عید

عید همه مبارک عیدتون مبارک باشه عزیزان .....مامان بابا جونم خواهر خوبم داداشهای گلم و زن داداش عزیزم عیدتون مبارک باشه خیلی دلم براتون تنگیده خیلی خیلی عزیزانم نماز روزه هاتون قبول باشه ما رو همیشه دعا کنید خیلی به دعاهاتون نیاز دارم ......... همه دوستهای گلم عید شما هم مبارک باشه عبادت هاتون هم مورد قبول خدای بزرگ باشه شما هم ما رو از دعاهاتون فراموش نکنید . و دختر گلم امسال سال دومی بود که عید فطر با منی الهی همیشه سالم و زنده باشی رمضان ماه خوبی هست همیشه خوب بوده ولی امسال یکی از سال هایی بود که خیلی این ماه به من سخت گذشت و ناراحتی داشتم چه از شروعش چه پایانش خدا کمکم کنه شب قدر امسال خدا چه تقدیری برام نوشته خیلی میترسم خی...
29 مرداد 1391

شروعی دوباره

سلام شیرینی زندگی من عزیزم نفسم و عمرم میدونم خیلی وقته به خاطراتت سر نزدم درست موقعی که تو اوج شیرینی ها و شیطنت ها و البته خلاقیت هات هستی هر روز یه روز تازه برات هست تا کارهای خارق العاده خودت و استعداد خدادادیت رو برامون به نمایش بگذاری اونقدر که خیلی وقتها من و بابایی از دیدن کارهات دهنمون وا میمونه قربونت برم الهی هر روز واسمون یه شیرین کاری تازه داری و روحمون رو تازه میکنی تو این مراحل سخت زندگی مون تنها تو نور امیدی که بهمون قوت قلب میدی . میخواستیم مسیر زندگیمون رو عوض کنیم نشد خیلی اتفاق های بدی افتاد و خیلی دوره سختی رو پشت سر گذاشتیم و هنوزم اثراتش هست اما داریم میگذرونیم نمیدونم چرا خدا نخواست می گم خدا نخواست چون واقعا ...
21 مرداد 1391