خوابیدن های جدید کوثر
بازم روش های جدید خوابیدن کوثر جون . ............ ببین جیگرم چیکار میکنی توخواب و چه جوری میخوابی که مجبورم دورت رو پتو یا لبالشت بگذارم که بیدار نشی......... این ملحفه روت بود ببین چکارش کردی ...
بهترین خاله دنیا
این مطلب تقدیم به یکی یه دونه و مهربونه و تک خاله جونه کوثر..............کوثر جون از دار دنیا یه تک خاله گل هم داره که جیغ زدن هاش به اون رفته خاله جون خیلی به کوثری لطف داشته و یه عالمه براش لباس و عروسک خریده که بعد از اسباب کشیمون براتون میزام تو وبلاگ ببینید. ممنون خاله جونی که کوثر جون بلا رو اینقدر دوست داری و اینقدر براش لباس های جورواجور خر یدی اونقدر که خاله و مامان جونی برا کوثر لباس خریدن که کوثر تا چند سال از خرید لباس بی نیازه بیچار مامان کوثرکه دیگه چیزی نگذاشتن که خودش برا دخملش بخره کوثر که انگار قاب عکسی شده که به دیوار زدنش ( تو لباسی که خاله جون براش خریده) ...
نویسنده :
زینب فتوحی
10:11
خدا
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلی نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود گفت :یا رب زین چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای خسته ام زین عشق دل خونم مکن من که مجنونم ،مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو من نیستم گفت : ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی ...
نویسنده :
زینب فتوحی
9:39
با خدا......
دایی پسقلی آقا بهروز چند مطلب زیبا برامون فرستاده که حیفم اومد انها رو تو وبلاگ دخملی نگذارم .........چی می شد اگه خـــــدا ........ چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده، چرا که ما وقت نکردیم دیروز از او تشکر کنیم. چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد، چون امروز اطاعتش نکردیم. چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود، چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم. چی می شد که دیگه شکوفا شدن گلی را نمی دیدیم، چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم و شکر نکردیم. چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد، چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کر...
نویسنده :
زینب فتوحی
9:37
رفتار های کوثر
کوثر جون اومدم این دفعه کمی از تغییر رفتار های این یک ماه گذشته شما بنویسم. اول اینکه تو خواب خیلی غلت میزنی و همش به شکم می خوابی و یکدفعه برمیگردی به شکم که اگه بهتون نرسم باعث میشه از خواب بیدار شین و خوابتون به هم بخوره واسه این دوتا بالشت میگذارم دو طرفت که برنگردی ولی به پهلو میخوابی . بعد جیغ های دیوانه کننده شما گوش فلک رو هم کر کرده جیغ هاتون کم که نشده هیچ زیاد هم شده خدا نکنه بابایی باهات بازی کنه بد تر جیغ میزنی هی جیغ میزنی و هی خودت به جیغت میخندی خیلی وقت ها هم جیغ می کشی بعد به من و بابا جون نیگاه می کنی ببینی چه عکس العملی نشون میدیم بعضی وقت ها هم وقتی من و بابایی داریم با هم ح...
شیطونی های مامان
اینم شیطونی های مامان کوثر که سر به سر دخمل میگذاره .............کاری که از دستمون بر میاد نمای نزدیک کوثز .............خیلی خنده دار شدی عسلم ...
نویسنده :
زینب فتوحی
1:00
گریه های کوثر
این همه از خنده های نازت نوشتیم و عکس بگذاریم الان هم چند تا عکس از گریه های دورغیت که داری خودت رو برای من لوس میکنی ...
نویسنده :
زینب فتوحی
0:46
پیشرفت جالب کوثر
کوثر جون امروز قل خورد به تنهایی و بدون کمک همین جور که به شکم برگشت دوباره خودش رو برگردوند به کمر و دوباره برگشت به شکم و همینجوری چند بار خودش تنهایی قل خورد این نشونه ی خوبیه آفرین گلم داری خیلی زود پیشرفت میکنی نفسم ...
نویسنده :
زینب فتوحی
0:26
تقدیم به دایی جون ابوالفضل
سلام این پست رو تقدیم می کنم به دایی جون کوثر دایی کوچیکه که برای کوثر یه عالمه اسباب بازی هدیه گرفته مجموعه باب اسفنجی که کوثر هم از چهره این باب خوشش میاد و همه اسباب بازی هایی که باب اسفنجی روش هست رو خیلی دوست داره و تا میبیندش میخنده . دست دایی جون درد نکنه در ضمن دایی جون موقع که کوثر تو دل مامانی بود هم خیلی باهاش بوده واسه همین یه جورایی به دایی جون خیلی شبیه شده . چند تا عکس از کوثر رو میگذارم تو وبلاگ که با باب اسفنجی گرفته البته خیلی بیشتر لوازم داره که بعدا سر فرصت ازشون عکس میگیرم میگذارم الان همه رو بسته بندی کردم چون داریم اسباب کشی می کنیم بعدا حتما باقی اسباب بازی و سیسمونی کوثر جون رو میگذارم ببینید. دایی جو...