کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 29 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

با خدا......

1390/6/19 9:37
نویسنده : زینب فتوحی
302 بازدید
اشتراک گذاری

دایی پسقلی آقا بهروز چند مطلب زیبا برامون فرستاده که حیفم اومد انها رو تو وبلاگ دخملی نگذارم

 

 

 

 

.........چی می شد اگه خـــــدا ........

چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده، چرا که ما وقت نکردیم دیروز از او تشکر کنیم.

چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد، چون امروز اطاعتش نکردیم.

چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود، چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم.

چی می شد که دیگه شکوفا شدن گلی را نمی دیدیم، چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم و شکر نکردیم.

چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد، چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.

چی می شد اگه خدا در خانه اش را می بست، چرا که ما در قلب های خود را بسته بودیم.

چی می شد اگه خدا امروز به حرف هامون گوش نمی کرد، چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم.

چی می شد اگه خدا خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت، چون به یادش نبودیم.

 

 

خدا از من پرسید: دوست داری با من مصاحبه كنی؟

پاسخ دادم: اگر شما وقت داشته باشید.
خدا لبخندی زد و پاسخ داد: زمان من ابدیت است... چه سؤالاتی در ذهن داری كه دوست داری از من بپرسی؟ من سؤال كردم: چه چیزی در آدم ها شما را بیشتر متعجب می‌كند؟
خدا جواب داد....
اینكه از دوران كودكی خود خسته می‌شوند و عجله دارند كه زودتر بزرگ شوند...و دوباره آرزوی این را دارند كه روزی بچه شوند. اینكه سلامتی خود را به خاطر به دست آوردن پول از دست می‌دهند و سپس پول خود را خرج می‌كنند تا سلامتی از دست رفته را دوباره باز یابند.
اینكه با نگرانی به آینده فكر می‌كنند و حال خود را فراموش می‌كنند به گونه‌ای كه نه در حال و نه در آینده زندگی می‌كنند. اینكه به گونه‌ای زندگی می‌كنند كه گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه‌ای می میرند كه گویی هرگز نه زیسته‌اند. دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتی به سكوت گذشت....
سپس من سؤال كردم: به عنوان پرودگار، دوست داری كه بندگانت چه درس هایی در زندگی بیاموزند؟
خدا پاسخ داد: اینكه یاد بگیرند نمی‌توانند كسی را وادار كنند تا بدانها عشق بورزد. تنها كاری كه می‌توانند انجام دهند این است كه اجازه دهند خود مورد عشق ورزیدن واقع شوند.
اینكه یاد بگیرند كه خوب نیست خودشان را با دیگران مقایسه كنند.
اینكه بخشش را با تمرین بخشیدن یاد بگیرند.
اینكه رنجش خاطر عزیزان شان تنها چند لحظه زمان می‌برد ولی ممكن است سالیان سال زمان لازم باشد تا این زخم ها التیام یابند.
یاد بگیرند كه فرد غنی كسی نیست كه بیشترین‌ها را دارد بلكه كسی است كه نیازمند كمترین ها است.
اینكه یاد بگیرند كسانی هستند كه آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمی‌دانند كه چگونه احساساتشان را بیان كنند یا نشان دهند.
اینكه یاد بگیرند دو نفر می‌توانند به یك چیز نگاه كنند و آن را متفاوت ببینند.
اینكه یاد بگیرند كافی نیست همدیگر را ببخشند بلكه باید خود را نیز ببخشند.
باافتادگی خطاب به خدا گفتم:
از وقتی كه به من دادید سپاسگذارم
و افزودم: چیز دیگری هم هست كه دوست داشته باشید آنها بدانند؟
خدا لبخندی زد و گفت: فقط اینكه بدانند من اینجا هستم، همیشه

 

 

 

 

 

یادداشتی از طرف خدا

به: شما

تاریخ : امروز

از: رئیس

موضوع : خودت

عطف به : زندگی

من خدا هستم.

امروز من همه مشكلاتت را اداره می كنم .

لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نیاز ندارم. اگر در زندگی وضعیتی برایت پیش آید كه قادر به اداره كردن آن نیستی برای رفع كردن آن تلاش نكن .
آن را در صندوق ( چیزی برای خدا تا انجام دهد )بگذار.
همه چیز انجام خواهد شد ولی در زمان مورد نظر من ، نه تو . وقتی كه مطلبی را در صندوق من گذاشتی ، همواره با اضطراب دنبال (پیگیری) نكن . در عوض روی تمام چیزهای عالی و شگفت انگیزی كه الان در زندگی ات وجود دارد تمركز کن. ناامید نشو ، توی دنیا مردمی هستند كه رانندگی برای آنها یك امتیاز بزرگ است.
شاید یك روز بد در محل كارت داشته باشی : به مردی فكر كن كه سال هاست بیکار است و شغلی ندارد، ممكنه غصه زودگذر بودن تعطیلات آخر هفته را بخوری : به زنی فكر كن كه با تنگدستی وحشتناكی روزی دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار می كند تا فقط شكم فرزندانش را سیر كند. وقتی كه روابط تو رو به تیرگی و بدی می گذارد و دچار یاس می شوی : به انسانی فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشیده وقتی ماشینت خراب می شود و تو مجبوری برای یافتن كمك کیلومترها پیاده بروی : به معلولی فكر كن كه دوست دارد یك بار فرصت راه رفتن داشته باشد. ممكنه احساس بیهودگی كنی و فكر كنی كه اصلا برای چی زندگی می كنی و بپرسی هدف من چیه ؟ شكر گذار باش . در اینجا كسانی هستند كه عمرشان آن قدر كوتاه بوده كه فرصت كافی برای زندگی كردن نداشتند، وقتی متوجه موهات كه تازه خاكستری شده در آینه می شی : به بیمار سرطانی فكر كن كه آرزو دارد كاش مویی داشت تا به آن رسیدگی كند.............
آری بنده ای عزیزم.... به خودت .... به من ... فکر کن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)