کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 23 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

روزگار کوثری توی 22 ماهگی

سلام نفس مامان عزیزکم این روزا بهتر شدی و بهتر با جریان از شیر گرفتن کنار اومدی عسل مامان خوشگلم خیلی شیطون شدی دیشب بعد از کلی یک نواختی رفتیم عروسی خیلی بهت خوش گذشت هر چند همش کنارم بودی ولی از اینکه صدای دست زدن و شادی رو بین اون همه جمعیت میشنیدی خیلی هیجان زده شده بودی و کلی خوشحال بودی بابایی هم دیشب ازت عکس گرفت با گوشی چند تا هم عکس سه نفری گرفتیم که تو این پست و یه پست رمز دار میگذارم عزیز مامان این روزا دیگه کمتر حرفی به زبون میاد که نتونی بگی و درباره هر چیزی به ما مخصوصا بابایی توضیح میدی در ضمن بابایی رو خیلی اذیت هم میکنی میدونی که بابا می خواد مدام بوست کنه و ریشش میره تو صورت بهش میگی الان دیگه بوس نکن یا دیروز میخواست لبات...
11 بهمن 1391

حرف مامانی

یه مدت از بس حرف های چرت و پرت و نا امیدی زدم خسته شدم میخوام از این به بعد جمله های خوبی برای خودم بنویسم که هم به خودم روحیه بدم و هم برای دیگران هم اثر بخش باشم اینجوری فقط بقیه رو ناراحت میکنم و روحیه خودم بدتر میشه بس سلام امید و آرزوهای آینده ...
9 بهمن 1391

عکس های کوثری و کمی روزگارمون

کوثر ودخمل عمه نازش اسما کوثر با مانتویی که خودم براش دوختم او استیکری که پشت سرشه دخلش اومده کوثر همه اش رو کنده کوثر مغازه بابایی معمولا در حال فضولی و به هم ریختن مغازه هویجوری کوثر کنار خونه بابا بزرگش کوثر و بابایی کوثر ناز من با پالتو زمستونیش که دوستم فاطمه جان بهش هدیه داده واسه تولدش  کوثر روی صندلی ریاست مغازه بابایی کوثر و جو تابستونی تو زموستون کوثر و اولین برفش مال یک ماه پیشه   کوثری این روزها به خاطر از شیر گرفتن کمی عصبی برخورد میکنه من خیلی باهاش کنا...
9 بهمن 1391

کی میتونه سن این خانم رو بگه؟

برین ادامه مطلب جالبه یاد بگیرین البته قابل توجه خودم که به پوستم خیلی اهمیت نمیدم کی میتونه سن این خانم رو بگه؟ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . این خانم در زمان گرفتن این عکسها ۴۵ ساله می‌باشد و دارای یک دختر ۲۲ ساله  هم هست در ضمن این خانم روزانه بیش از ۶ ساعت و...
9 بهمن 1391

کوثر و از شیر گرفتن اتفاقی

سلام دخملم اول از همه بگم نمیدونم رم ریدر رو چیکار کردی که هر چی دنبالشم پیدا نمیکنم دیگه از بس گشتم سرم داره گیج میره الان یه هفته میخوام عکس ها توبگذارم ولی خبری از رم ریدر نیست ای خدا از دست بازی گوشی شما من چیکار کنم به قول بابا مثل کلاغ همه چی رو یه جایی قایم میکنی ......... خب بگذریم از این چیزا بالاخره اگر تو آشغالی ننداخته باشی پیدا میشه .....این روزا خیلی پرحرف و شیرین شدی دیگه کمتر کلمه و جمله ای هست از از زبونتون جا بمونه هر چیزی رو میگی برات فرقی نمیکنه اول از چند شب پیش بگم که بابا بزرگت از دست عمو ناراحت بود داشت باهاش بحث میکرد ما هم خونشون بودیم اون داشت با عمو با عصبانیت صحبت میکرد شما هم حرف های بابا بزرگ رو تکرار م...
1 بهمن 1391