کوثر و طبیعت
با هم رفتیم باغ شما از دیدن اون همه درخت که برگ هاش با باد تکون میخورد تعجب میکردی و نمی دونستی چه طور نگاهشون کنی اونقدر محو تماشای انگور های بالای سرت بودی که داشتی تو بغلم وا میرفتی خودت رو از عقب خم میکردی و میخواستی بالا سرت رو نیگاه کنی خیلی همه چیز برات هیجان انگیز بود هوای تازه پوست نازت رو نوازش میکرد و شما هم شاد بودی تو اون هوا .........................
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی