کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 29 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

دست های مامانی

1390/6/2 22:38
نویسنده : زینب فتوحی
347 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم مثل همیشه خواب هستی که من می تونم متن جدید برات بنویسم . خیلی پر انرژی و بازیگوش شدی دیگه کمر من جواب نمیده مدام تورو به چیزایی که دوست داری برسونم . مدام اینور و اونور رو نیاه میکنی و میخوای به طرفشون هجوم ببری و اگه نرسی بهشون جیغت در میاد

من بیچاره هم که نوکر دست به خدمت شما هستم امیدوارم زودتر چهار دست و پا کنی که راحت بشم خودت هر چی می خوای بدست بیاریش هر چند اونجوری بازم دردسر خواص خودش رو داره................ عیبی نداره شما سالم باشی ما نوکرتیم.........

 

+

خوب ماجرای دست خوردن مامانی چیه بله شما خیلی خیلی دست مامانی رو دوست داری از هر فرصتی استفاده می کنی تا دست منو بکنی تو دهنت امکان نداره دست منو تو دستت نگیری و به طرف دهنت نبری وای که من بدبخت مجبورم مدام دست هام رو بشورم که نکنه کثیف باشه و شما تو دهنت ببری  .... حتی وفتی که دستم رو به لباست میگیرم دا دور کمت میگیرم دستم رو میگیری و به طرف دهنت میبری باز میام دست خودت رو به دهنت میدم بیخیال میشی و دنبال دست من میگردی زیر بغلت رو میگیرم باز دستم رو میگیری میاری بالا مه ببری تو دهنت خلاصه گیری کردیم با این دستمون ............. ای شکموی بلا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ریحانه
3 شهریور 90 1:40
حالا روزای خوشیتونه منم مثه شما فکر میکردم میگفتم کاشکی زودتر چهار دستو و پا بری منم راحت میشم اما اینا همش خیاله
خاله مصی
3 شهریور 90 23:26
عزیزدل خاله دلم برای خودت ومامان گلت یه ذره شده کاش زودتر جور بشه وهمدیگه رو ببینیم
قربونت برم الهیییییییییییییییییییییییییییییییییییی



کاش می اومدین خیلی بهتون نیاز دارم