کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

پیشرفت های کوثرجون

1390/5/6 15:52
نویسنده : زینب فتوحی
277 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم الان که این مطلب رو مینویسم شما خوابی

الان 4 ماهت تمام شده فدات بشم - یکشنبه نوبت واکسن 4 ماهگیت هست

خیلی بزرگ شدی و بازیگوش و باهوش - از همون روز های اول خیلی به رنگ ها و طرح ها واکنش نشون میدادی و دقت می کردی الان خیلی بیشتر شده بغل هر کسی که میری اول به لباسش نگاه می کنی

پرده آشپز خونه رو خیلی دوست داری وقتی بهش نگاه میکنی می خندی یه بار سر موقع از علایقت عکس می گیرم میزارم تو وبلاگت - لثه های نازت شروع به خارش کردن مدام لب پایینت رو میخوری هر دو دستت هم طبق معمول تو دهنت هست و هر از گاهی اوق هم میزنی که بدت میاد از بس دستت رو تا آخر میبری تو گلوت - مدام هم می گی (مممممم مو ما مَم ام ) خلاصه حسابی شیرین شدی جدیدن وقتی می خوای بخوابی پستونک رو اونقدر از دهنت میاری بیرون دوباره میزاری تو دهنت تا خوابت ببره بعضی وقت ها هم میگیریش تو دستت نیگاش می کنی و کم کم چشمای نازت رو هم میره

رو پاهات خیلی دوست داری وایسی همش مجبوریم دستت رو بگیریم وایسی و ذوق کنیم - وقتی خوابی هم به پهلو بر میگردی - وقتی از خواب پا میشی اینقدر تکون خوردی که از جات رفتی کنار یا سر و ته خوابیدی

سر سفره که میشینیم به سفره بادقت نگاه می کنی بعدشم زل میزنی به بابایی و مدام نگاهش میکنی بابایی بیچاره از بس نیگاش میکنی غذا بهش نمی چسبه منم بهش می خندم-

دستت رو به طرف همه چیز دراز میکنی از طعم هر چیزی به جز شیر چندشت میشه

از وقتی هم از پیش مامان جونی اومدیم همش دوست داری بخوابی

شیر خوردنت هم شده فیلمی واسه من از بس که اذیت میکنی

این بود مختصری از شرح حال دخملی تا 4 ماهگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)