کوثر و آقا رضا
سلام به همه دوستایی خوبمون حال کوثری رو به بهبودی هست شکر خدا الهی هیچ بچه ای مریض نشه خیلی سخته ببینی بچه های معصوم و بیگناه مریض شدن تازه بازم خوبه این مریضی ها علاج دارن خدا صبر بده پدر مادر هایی رو که با بیماریهای لاعلاج بچه ها شون دارن طاقت میارن و دم نمیزنن الهی همه شفا پبدا کنن.
ابن عکس ها مربوط به مسافرتمون هست آقا رضا که حالا صاحب یه دادش ناز به اسم پوریا شده داره با کوثر بازی میکنه رضا کوثر رو خیلی دوست داره و همش میخواست با کوثر باشه و کاراهای کوثر خیلی وقت ها براش جالب هم بود و از کارها تعجب میکرد و میخندید ......این چادری که کوثر و رضا توش هستن رو خاله جون واسه کوثری گرفته دستش درد نکنه همیشه ما رو شرمنده خودش میکنه اگر دقت کنید همه چیز رو کوثر برده تو چادرش حتی تلفن خونه رو بیچاره مامان جون گرفتار بود از دستش......
اینم اثر معروف کوثر به روی سنگ های دور حال خونه باباجون که با ماژیک کشیدن
اینم هنرمند و نقاش معروف کوثری که در حال خلق یک شاهکار هنری هستن
این ماژیک ها رو از نمایشگاه خریدم که شما هم به مدت 3یا 4 روز نابودش کردی بهت میگفتم بکش روی این سنگ ها آخه میشد پاکش کرد ولی شما میرفتی روی چیزی می ایستادی و دستت رو میبردی بالا و روی دیوار گچی خط خطی میکردی که داد همه درمیومد