کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

عکس و کمی حرف

1391/6/20 9:07
نویسنده : زینب فتوحی
550 بازدید
اشتراک گذاری

همه چیز رو تکرار میکنی حتی اگر گاهی مامانی بی ادبی هم کرد تکرار میکنی وقتی چیزی رو زمین میریزی یا کار بدی انجام میدی بهت میگم بی ادب نکن یا بی تربیت چند روز پیش بهت گفتم بی ادب زود در جواب من گفتی تبیت یعنی بی تر بیت منم دهنم وا مونده بود از جاظر جوابی تو وکلی بهت خندیدم وقتی برنامه ای تموم میشه زود میای میگی تمو شد داشتی بازی میکردی پام روی روسرویت بود بهم گفتی بو اوور یعنی برو اونور پاشو و بشین رو خیلی خوب میگی و دوست داری بشین پاشو بازی کنی اینجا و اونجا رو میگی اینا و اونا ....وقتی کسی میره میگی رشت دیگه فعلا یادم نمیاد اگر چیزی یادم اومد آخر عکس ها اضافه میکنم

این جا بیحوصله ای و مامانی داره سر به سرت میگذاره شما هم عصبانی هستی

ببین با دمپایی و کفش های بزرگتر ها چیکار که نمیکنی تو دستت و پاهات

و اینجا چون تو پات در نمیاد کم کم داری عصبی میشی

داری نهایت سعیت رو میکنی که درش بیاری

دیگه اشکت داره درمیاد دمپایی رو هم پاره کردی ولی بازم در نمیاد

و بالاخره راهش رو پیدا کردی

و تموم شد راحت شدی درش آوردی

اینم مال موقعی هست که اوایل رمضون واست خمیر بازی گرفتم خیلی دوست داشتی و وقتی پیشت بودم میگذاشتم بازی کنی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دايي پسقلي
20 شهریور 91 13:01
دمپايي بيچاره ..... ديواري كوتاه تر از اون ديگه پيدا نكردي بچه جان .... شيطون .... خيلي هنرا ياد داري و كم كم داري رو ميكني ./... مامانت ميگفت مثله دايي جونش آب زيره كاه هستي ولي نديده بودم .....
پرنیا جون و مامانش
28 شهریور 91 7:55
کوثر خانوم تو چت به کارای مردونه و سخت عزیزم .البته فدای سرت که پاره شد مهم اینه که تو موفق شدی گل خاله دوست دارم کوثری من