یه روز سخت
سلام گل مامان قول داده بودم زود آپ کنم اما دندون در آوردن شما نگذاشت پریشب و شب قبل ترش از تب اصلا نخوابیدی خیلی تب داشتی تازه پریشب درد هم داشتی خلاصه منم باز دوشب بیخوابی رو پشت سر گذاشتم لثه های پایینت بد جور تورم داره و آسیاب های پایین هم داره در میاد و این یکی خیلی برات سخت تر هست خدا کونه زودتر دربیاد پریشب همش داد میزی و میگفتی ماماااااااااااااااااااااا الهی فدات بشم کاش میتونستم کاری برات بکنم خوشبختانه دیروز حالت خیلی بهتر شده ولی اشتها نداری اونم انشاالله زود راه می افتی دیشب بعد از کلی گرد و خاک که تو هوا بود و کلی باد اومدن بارون خوبی اومد و همه رو شست هوا عالی بود دیشب............
یه کم از این روزهات بگم دیروز اینقده با خاله جون تلفتی حرف زدی خاله که پشت تلفن داشت از خنده روده بر میشد از بس که داشتی بامزه حرف میزدی و مجال حرف زدن به کسی نمی دادی گوشی رو به من هم نمیدادی خلاصه خاله رو شاد کردی دیروز .....این روزا خیلی بیشتر من و بابا رو صدا میکنی خیلی واضح تر شده حرف هات میری پشت سر بابا و صداش میکنی و وقتی بهت میگیم جانم خودت رو لوس میکنی ....وقتی بابا عصر ها میخواد بره مغازه اگه بیدار باشی دیگه واویلاست اینقده جیغ میزنی و گریه میکنی بامزه اینجاست تا میبینی بابا لباس میپوشه میری کنارش وامیستی و با من بای بای میکنی منم بهت میخندم بعد بابا بوست میکنه و منم میام جلو که بگیرمت جیغت شروع میشه و من رو میزنی بعد بابا میره و شما هم خونه رو رو سر من خراب میکنی.............جدیدا یاد گرفتی هروقت جیش میکنی و یا خراب کاری میکنی میگی پاق اینو یادت دادم که بتونم زودتر از پوشک بگیرمت پاق رو از علی رضا پسر خاله ام یاد گرفته ام یادش به خیر چقدر سر به سرش میگذاشتم اونم که شیطون خاله رو خیلی اذیت می کرد...خلاصه هر وقت بادی از شما دفع میشه و یا جیش میکنی میگی پاق و بعدش من میگم پیف پیف و تو هم زود میگی بیف و دستت رو رو دماغت میگیری بعد تند میریم عوضت میکنم ....این روزها هر کار که انجام بدیم هر صدایی که دربیاریم شما زود انجامش میدی شدی یه طوطی ریزه میزه ناقالا
این عکس ها هم مال قبل از سال هست
تو خونه بابایی چادر سرت کرد خیلی بامزه شدی
اینجا هم تو مغازه روزهایی که تازه وا میستادی ....رو بسته های کاغذ
اینم دارم با پلاتر عکست رو چاپ می کنم که از صداش می ترسیدی
اینجا هم شاهد خوش تیپی این کوچولو هستین