کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 29 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

درس زندگی

1390/11/29 21:37
نویسنده : زینب فتوحی
554 بازدید
اشتراک گذاری
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ، برخیز تا بگریند . . .
کوروش کبیر
.
.

.
.
دنیای بیرحمیست
چه زود پیش چشم عزیزانمان ارزان می شویم
چاره کم کردن رابطه ست که لااقل به مفت نفروشنمان

<

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان طاها
29 بهمن 90 22:09
خیلی قشنگ بود مرسی.



مامان ریحانا
30 بهمن 90 1:30
این که میگی حقیقته حقیقت خیال نکن یه صحبته یه صحبت چه زیبا خوشمان آمد
باران پاییزی
30 بهمن 90 5:39
واقعا حقیقت زندگی همینه
باران پاییزی
30 بهمن 90 7:00
سلام ببخشید دیر جواب دادم الان کامنتتونو دیدم. برای نماز بیدار شدم دیگه خوابم نبرد. شما چرا بیداری؟


سلام منم صبح ها بیدار میشم کار طراحی میکنم آخه اون موقع کاری ندارم کوثر هم خوابه راستی از خودت هم برام بنویس
باران پاییزی
30 بهمن 90 7:23
´´´´´´¶¶´´´´¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶´¶¶¶¶´´ ´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶´¶¶´´´´¶´ ´´´´´´¶´´´´´´´´´´¶´¶¶¶¶¶¶´´´¶´ ´´´´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶´ ´´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´ ´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶´´ ´¶¶¶´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´ ´´´¶´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´ ´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´¶´´ ´´¶¶¶´´´´´´´´´¶¶¶´´´´¶¶´´´¶¶´´ ´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´ ´´´´´´´¶¶¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´´´ ´´´¶¶¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´ ´´´¶´´´´¶¶¶¶¶´´´´¶¶¶¶´´´¶´´´´´ ´´´¶´´´´¶¶¶´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶´´´´ ´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶¶¶¶¶´´´¶¶´´ ´´¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶´´ ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶´´ ´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶´´ ´´¶¶´´´´´´´¶¶´´´´¶¶´´´´´´¶¶´´´ ´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´
دایی پسقلی
30 بهمن 90 7:52
بَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله . همیشه تو این روزگار پست همین جوری بوده .... هَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی وای من ...
دایی پسقلی
30 بهمن 90 16:04
.......::::::....خــــونه ی خــــــــــــدا ..::. الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم الو ... الو... سلام کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمی ده؟ یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟ خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟ فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟ بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛ بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو...دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟ آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟ نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟ مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوست مگه ما باهم دوست نیستیم؟ پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت
پرنیا جون و مامانش
2 اسفند 90 8:16
خیلی قشنگ بود زینب جون ممنون کاش دل ما ادما هم به اندازه کوچولوها پاک و زلال بود
سمیه : مامان مسیح مقدس
3 اسفند 90 1:36
سلام عزیزم...خوبین ؟ خوشین ؟ الهی من فدای کوثر جونم بشم...چقده ناااز و خانوم شده..ماشالله....
به خدا شرمندتونم بس که من بی معرفتم و نمی تونم بهتون زودتر از اینا سر بزنم...
باور کن خانومی خیلی سرم شلوغه ساعت کاریم زیاده...2 میرم تا 9 .5 شب وقتی هم میرسم خونه....10 شده و هزار کار نکرده دارم
اما همیشه به یاد دوستای خوبی مثل شما هستم...
خیلی دوستون دارم و خیلی خیلی ممنون که با اومدن پیش ما شرمندمون میکنین..


آخی ببخشید ازتون گله کردم امیدوارم هرجا هستی سالم باشی میدونم بیرون از خونه کار کردن چقده سخته حق داری
پرنیا جون و مامانش
3 اسفند 90 9:56
وای که چه قدر زیبا گفتی عزیزم عجب از این دنیای بی رحم زینب جون
اسما
15 اسفند 90 17:22
وااااااااااايييييييييي چه دخمليييييييي