کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

روز شیرخواران حسینی

1390/9/23 14:01
نویسنده : زینب فتوحی
1,209 بازدید
اشتراک گذاری

مراسم روز شیر خواران حسینی رو امسال برای اولین بار با تو رفتم گلم و به مادر شدنم افتخار کردم.

مراسم خیلی زیبا بود و مداحی خیلی خوبی بود و خیلی فضای روحانی و حال و هوای خاصی ایجاد شده بود .

صبح از خواب بلند شدی زود آماده کردمت و زود رفتیم هوا بد نبود مجبور شدم صبحانه ات رو ببرم اونجا بهت بدم آخی خیلی زود شروع شده بود.

اونجا خیلی دمق بودی و نق میزدی نمیدونم چرا شاید به خاطر این بود که زود بیدار شده بودی خلاصه همش تو بغلم بودی کم کم خوابت برد و مراسم که تموم شد بیدار شدی . خیلی حال عجیبی داشتم شاید امسال حس خاصی نسبت به روضه هایی که خونده میشد داشتم .

اینم چند تا عکس خوشمل از شما دختر حسینی من

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

دایی پسقلی
23 آذر 90 15:31
به به به ......................... آفرین به کوثر جون و مامانی ...... انشالله که همیشه و همه جا حسینی باشی.... و یاد و مهر امام حسین و یاران وفادارش و شیرخواره کوچکش از دل و ذهنت بیرون نره.... و همراهت باشه.... دست مامانی درد نکنه بابت عکسای زیبایی که از دخملی جون گرفته..... تشکر
دایی پسقلی
23 آذر 90 15:34
نوشته شما رو خوندم. دست گلتون درد نکنه. آخه تو این زمونه کم پیدا میشن آدمایی که تجربه های خودشونو در اختیار آدم قرار بدن. یکی مهدی اقا و یکی هم شما واقعاً دستتون درد نکنه. همیشه مدیون شما هستم بابت راهنمایی ها ی مفید و به موقع تون.......
-------------------
یه کم نوشته دیگه هم در جواب به نوشته شما دارم که براتون بصورت پ خ خواهم فرستاد.
تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشکر


پیغامی نبود
lovely
23 آذر 90 19:35
سلام م م م م
میس لاولی
23 آذر 90 19:35
واییی خدا کوثرو نیگا چه ناز شده
lovely
23 آذر 90 19:36
چه مقعنه خوشملی دوختین!
جونم م م م چه هنرمند!!


آره دیگه کاش منم از این هنر ها داشتم
میس لاولی
23 آذر 90 19:36
الهــــــــــــــــــی خب اون سس و جمع کنین دیگه شما که میدونین شیطونه سسم با خودتون میبردین دیگه
میس لاولی
23 آذر 90 19:37
گریه نکرد؟؟
بیچاره از شدت تندی صداهای عجیب غریب در میورده


دخترم بیچاره گریه نکرد ولی جیغ بلندی کشید
میس لاولی
23 آذر 90 19:37
وایییی این ریحانه چه نازه ه ه ه
میس لاولی
23 آذر 90 19:38
خب دیگه با اجازه شما ما رفع زحمت کنیم خدافیظ
دایی پسقلی
24 آذر 90 9:02
شرمنده ام بخدا ...... دیشب حسابی تو مغازه شلوغ بود ... امروز تا ظهر یا عصر واستون ارسال میکنم. البته بصورت خصوصی .....
ببخشید.


عیبی نداره مهم نیست
هُـمـا
24 آذر 90 18:49
تو بنویس ..
هر وبی ممکنه فیلتر شه.حتی وبای ِعادی ...
فقط نباید کسی گزارش بده ...
یه وب بزن کنارش بنویس اگه فیلتر شد اینجا مراجعه کنید ...
اگه وبت آموزنده باشه درصد ِفیلترش پایینه


مرسی از راهنماییت
مامان ریحانا
25 آذر 90 23:35
پنج شاخه گل شقايق برات ميفرستم از امروز
هر روز يکي از اونارو بردار وقتي تموم شد بدون که من اولين کسي بودم ک گفتم يلدات مبارک



یلدای شما هم مبارک
دایی پسقلی
26 آذر 90 14:10
هی ....... وای .........
سال 90 هم داره به آخراش نزدیک میشه.... کم کم هم داره سر و کله ننه سرما و شب چله پیدا میشه...
شب یلدا تون پیشاپیش مبارک.



آره سال داره تموم میشه وشما قرار بود متنی رو بفرستین اما ندادین
خاله مصی
26 آذر 90 14:35
عزیز دلم چقدر ناز وخواستنی شدی خداکنه زود تر بیایی ومنو دل شاد کنی خوشگلم



خاله جون سال تموم داره میشه ولی نیومدی پیشمون امیدوارم با ثنا جون حتما بیای
مامان ریحانا
29 آذر 90 2:55
داری خاله میشی زینب جون مبارکه ایشالا زینب جون کم کار شدی ؟ چی سرتو مشغول کرده ؟
مامان ریحانا
30 آذر 90 2:56
بدو که روز کوتاهه پاييز آخر راهه هندونه رو اوردي؟ جوجه هاتو شمردي؟ زمستون ميآد فردا مبارک باشه يلدا عزيزم
مامان ریحانا
30 آذر 90 2:56
کجاییییییییییییییییییییییی رفتی لارستان ؟ بی خبر
دایی پسقلی
30 آذر 90 20:53
شب یلداتون مبارک

متن رو براتون بصورت پ خ فرستادم. خوندینش ؟؟؟


آره خوندم
مهتاب
1 دی 90 0:58
خیلی بامزسسسسسسسسسس
مهتاب
1 دی 90 0:59
خیلی بامزسسسسسسسسس


عزیزم حداقل یه آدرسی از خودت برام میذاشتی می اومدم پیشت
ابوالفضل
1 دی 90 1:01
دایی جونت فدات شه! میدونم دلت برام تنگ شده اما زبونت در نیومده به این مامانت بگی ببرم پیشه دایی . خودم میام دنبالت! به جیق و داد و شیطونیات ادامه بده . امسال که نشد! ایشالا ساله دیگه با دایی جونت بری عزاداری


ای دایی جون بی معرفت حداقل همینجوری می اومدی
مامان طاها
1 دی 90 9:17
سلام کوثر جووونی. در آغاز زمستان هرگز زمستانی مباد ، بهار آرزوهایت یلدا مبارک . . .
دایی پسقلی
1 دی 90 11:53
خوب چی بود نظر شما ؟؟؟؟


میدونین نظر خواصی ندارم همین که به فکرش هستین خوبه
دایی پسقلی
1 دی 90 11:54
خانوم فتوحی ... به فکرمون باشین ها ......


حقیقتش من میترسم شخص خاصی رو پیشنهاد کنم خودتون که میدونین ازدواج مثل یه هندونه در بسته است معلوم نیست چه آینده ای داشته باشه به خاطر همین من شخص خاصی رو پیشنهاد نمیکنم واگر نه که خیلی مورد های خوبی هستن ولی بازم میترسم شناخت من سطحی باشه بگزارین به عهده مامانتون
دایی پسقلی
1 دی 90 13:17
تشکر............ بازم ممنونم. بابت همه راهنمایی هاتون تشکر.
معصومه مامان سهند
1 دی 90 18:29
امام حسین پشت و پناهش باشهX
مهتاب
14 دی 90 12:46
سلام خوبین؟اوندفه یادم رفت آدرس بذارم! بهم سر بزنین خوش حال میشم