کوثرکوثر، تا این لحظه: 13 سال و 2 روز سن داره

کوثری عشق مامان و بابا

پیشرفت های دخملی

1390/8/1 18:41
نویسنده : زینب فتوحی
529 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم سلام 

عزیز دلم این روزا خیلی واسه خودت پر حرف شدی و آواز خون اونقدر بعضی مواقع باخودت حرف میزنی یا بلند بلند آواز میخونی که کلی دیدنی شدی بعضی مواقع اینقده صدات رو میبری بالا که اگه تلوزیون نگاه کنم نمی فهمم چی میشه و چه خبره

دیگه اینکه امروز بعد از یک ماه و نیم غلتیدن از اینور اتاق رفتن به اونور اتاق تازه تونستی خودت رو سینه خیز رو زمین بکشی اگه خدا کمکت کنه شاید تا یک هفته دیگه چهار دست و پا کنی الهی قربونت برم من.............

خودت رو واسه من و بابایی خیلی لوس میکنی به من که خیلی زیادی میچسپیو مدام آویزونمی

 

این عکس ها رو موقعی ازت گرفته بابا جون که از بیرون اومده بودیم و خیلی سرد شده بود من شما رو حسابی پیچونده بودم و پیچ گوشتی رو از تو ماشین برداشتم که بیارم تو خونه که شما صاحبش شدی

 

 

 

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

ميس لاولي
1 آبان 90 19:17
سلام
ميس لاولي
1 آبان 90 19:17
خوبيد
ميس لاولي
1 آبان 90 19:18
اوخي پس كم كم ديگه چهار دست و پا هم ميره
ميس لاولي
1 آبان 90 19:18
اوخي چه عكسي!با پيچ گوشتي
ميس لاولي
1 آبان 90 19:18
خطرناكه پيچ گوشتي ها نديد دستش
ميس لاولي
1 آبان 90 19:19
خو من برم ديگه
ميس لاولي
1 آبان 90 19:19
دوستون دارم هوارتا باباي
دایی پسقلی
1 آبان 90 20:16
هی وای من ...........................................
ماشاالله ... از همین الان دیگه آچار پیچ گوشتی بدست شدی.....؟؟؟
......................................................................
چه ژست حق به جانبی هم به خودش گرفته خانومی...
راستی خانوم فتوحی مگه اونجا اینقدر سرد شده هوا ؟؟؟؟؟؟؟؟:
O
ما که اینجا مردیم از گرما .........
بیچاره پسقلی وقتی از مدرسه میاد یه راست توی حموم هست جاش


آره بابا اینقده سرد شده دیشب زیر صفر بود
معصومه مامان سهند
2 آبان 90 8:52
قربون اون آب دهنت بشم من خاله جونننننننننننن چقدر ناز شدی ماشاءالله
مامان ریحانا
2 آبان 90 10:04
ای جونم چقدر تو شیطونی کوثر جون: X
من پست قبلی نظر گذاشتم چرا تایید نشده؟


سلام عزیزم پست قبل نظری از شما نداشتم و اگر نه تایید میشد گلم
دایی پسقلی
2 آبان 90 16:14
هی وای من .................... هوا یخ کرده و اینترنت ها هم لابد یخیدن .............. ............................ کجایی کوثر خانومی..................
مامان پرنیا خانوم
3 آبان 90 11:01
جگر طلا مهندس شدی .عزیز دلم نا ناز شدی .می بوسمت قشنگ خاله .
دایی پسقلی
4 آبان 90 15:06
.......... هی وای من ................. داریم به 7 ماهگی کوثرجون نزدیک میشیم . اما نمیدونم چرا این مامان خانوم کوثرجون این چندروزه آپدیت نمیکنه و پست جدید نمیزنه. به هرحال طبق معمول چون نتایج پیش بینی ها و خوابای من همیشه خدا چپه از آب در میاد و هر جا پا میزارم اگه روز باشه شب میشه و الباقی قضایا .... و طاقت ماجراهای بعد از اونا رو ندارم. در این خصوص هیچ نظری نمیدم که دلیل پست نزدنشون چی هست. ولی هر جا باشین همیشه به یاد همگی شما هستم. -------------------------------------------------------:
فيليسيتي
4 آبان 90 15:36
از قالب هاي وب من براي وب زيباتون استفاده كنيد
دایی پسقلی
4 آبان 90 17:49

هی وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی من...
----------------------------------------------------------------------



همش مقصر این دوست دیوونه شماست که عکس های کوثر رو گوشیش هست بهم نمیده الهی بشکنه دلم خنک شه
مامان باران
5 آبان 90 1:19
ای وروجک همچی سفت چسبیده این پیچ گوشتی رو ولم نمیکنه..
مامان طاها
5 آبان 90 8:56
مهندس کوچولوی خاله چه طوره؟


مرسی از لطفتون تا شما بهمون سر میزنین کوثر هم از عشق شما خوبه