کوثر و باباش
کوثر بابایی رو خیلی دوست داره و بود و نبود بابایی تو خونه خیلی روش اثر میگذاره هر وقت بابایی از مغازه میاد از پشت سر کوثر رو صدا میکنه و کوثر هم خیلی سریع سرش رو برمیگردونه و دنبال بابایی میگرده و وقتی میبینه گل از گلش میشکفه و میخنده و دستاش رو واسه بابایی باز میکنه تا بغلش کنه وقتی هم خوابش میاد کنارش میخوابه خوابش میبره و وقتی مهم داره بازی میکنه کنار بابایی آروم میشینه و بازیش رو میکنه و انگار خیالش راحته که بابایی پیششه و خیلی وقت ها هم مثل این عکس پایین وجودش رو واسه بابایی ثابت میکنه که باباجون بهش توجه کنه خلاصه این پدر و دختر خیلی واسه هم دل و قلوه میدن
هر دو تایتون رو بینهایت دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی