شرح حال
سلام دخترم عشق مامان و بابایی شما این روزا شکر خدا خوفی ......امروز 6 ماه و 11 روزت هست خیلی زود گذشت عسلم امید وارم بقیه عمرمون کنار تو به خوبی سپری بشه ..... ببخشید که درست توی روزی که 6 ماهتون تمام شد مامانی اینترنت نداشت که برات تبریک بنویسه عیبی نداره امروز مینویسم عسلم آرزوی من امید من عشق من عمر من 6 ماهگیت مبارک به این زودی نیم سالت شد خیلی باهوش تر شدی خیلی تند و تیز شدی خیلی کارهای دیگه انجام میدی که هر نی نی اینجوری نیست خیلی دختر باهوشی دارم ..............جالا گزارشی از کارهای دخترم......
....
..خیلی دوست دارم بینهایتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
.
دخترم بعضی وقت ها عصبانی میشه من خیلی دقت میکنم تا چیزی پیش نیاد که شما عصبانی نشی که یه وقت خدایی نکرده این حرکت عادت نشه برات و وقتی عصبانی میشی همه چی رو پرت میکنی اگه بغل کسی باشی میزنیش اگه بهت شیر بدم منم میزنی پستونکت رو از دهنت در میاری و پرت میکنی وای وای خیلی وحشت ناک میشی البته عصبانیتت موقعی بود که مریض بودی و حالت بد بود بیشتر بود ولی الان خوشبختانه این اتفاق دیگه پیش نمی یاد......
دیگه اینکه غلط زدنت خیلی زیاد شده امید وارم زود تر چهار دست و پا کنی هرچی تو همه چیز ها زود راه اوفتادی و زرنگ بودی ولی چهار دست و پا رفتنت احساس می کنم یه کم دیر شده البته شاید به خاطر این باشه که یه کم ضعیف تری نسبت به بقیه بچه ها ولی تو غلط زدن اونقدر مهارت داری که طول اتاق رو میری و همچنین راحت دیگه میشینی وقتی به عقب میری یهو خودت رو میگیری که نیوفتی
خیلی با همه بازی میکنی بازی کردن شما رو به شور و وجد میباره میخندی جیغ میزنی و خیلی هیجان زده میشی اینقدر بعضی وقت ها با مامان جونی اینقدر بازی میکردی که وقتی بهت نزدیک میشد با حالت خای بدجنسانه میزدی تو صورتش و میخندیدی یا از تو بغل من به صورتش دست درازی میکردی و میخواستی بگیریش یا دهنت رو به طرف صورتش باز میکردی که بخوریش خلاصه وروجکی شدی
فعلا این ها رو داشته باش عسلم تا بعدا باقیش رو برات بنویسم