جیغ زدن کوثر خانوم
سلام گلم الان که دارم متن رو مینویسم طبق معمول خواب تشریف دارین - اول خبر های جدید رو بگم - دایی جون مجی داره امشب میره سربازی زن دایی آمنه خیلی ناراحته و داره غصه می خوره - ما هم هنوز خونه گیرمون نیومده - دستگاه چاپ فلکس بابایی هم راه اندازی شده - و در ضمن رمضون هم شروع شده و امسال اولین رمضونی هست که من و تو و بابا جونی سه نفری با همیم - پارسال یه دو دل مامانی بودی دایی جون ابوالفضل پیشمون بود چقدر خوب بود خوب از شما بگم که خیلی بلا شدی - شنبه شب داشتم باهات بازی میکردم که یکهو جیغ زدی دوباره که قلقلکت دادم خندیدی و با خنده هات جیغ زدی دوباره که اومدم بخندونمت همین روند رو پیش گرفتی و میخندیدی و جیغ میزیدی وای هم بامزه شده بودی و هم ...
نویسنده :
زینب فتوحی
13:17